محله آخونی .... آخینی محله پدری و ریشه های زندگی ام
| ||
|
چرا نماز خواندن برای بعضی از ماها سنگین می آید ؟؟؟ ااا
گاه دیده میشود که خودمان یا دیگران سر مسأله نمازمشکل پیدا میکنیم و انگار
خواندن نماز برایمان همچون یک کوه سنگین میشود .
به راستی چرا این اتفاق در زندگی میافتد ؟ کارهای نیک، جای نماز را نمیگیرد
بعضی از افراد خیال میکنند یکی دو تا کار خوب انجام میدهند ، میتواند کارهای
دیگرشان را جبران کند .
فردی قمه میزند،شب تا صبح سینه میزند اما نماز صبحش قضا میشود فکر میکند
همان کارهای دیشبش بس است و جبران نماز قضا شدهاش را میکند .
کارهای دیگر کار نماز را نمیکنند.
شما بهترین نامهها را بنویس با بهترین خط و پاکت و کاغذ، رویش هم یک چک صد هزار تومان
بچسبان، مخابرات این نامه را به مقصد نمیرساند. ولی یک تمبر دو سه تومانی ممکن است
به مقصد برسد. گاهی یک تمبر پاکت را رد میکند. گاهی یک چک صد هزار تومانی پاکت را
رد نمیکند.
اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمیشود. پوستش را هم بکاری سبز
نمیشود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل
دل پاک، همراه عمل صالح
بابا دلت پاک باشد. دل پاک باشد ، کافی است! (تفکر پلورالیزمی) نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط میگفت: «آمنوا» اینکه
کنار «آمنوا» گفته: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد.
اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمیشود. پوستش را هم بکاری سبز نمیشود.
مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل!
وضع من خرابتر از این حرفهاست که با نماز درست شود! بعضی از جوانها بیان میکنند که وضع گناه و معنویت ما خیلی خراب است و اصلاً ما برای این معنویات
لیاقت نداریم ، اما از این نکته غافل هستند که شیطان دنبال همین نقطه ضعف است .
اتفاقاً شیطان همین را میخواهد که با یک گناه بگوید: حالا که این کار را کردی، دیگر به درد نماز
نمیخوری. قرآن یک آیه دارد، میفرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) چون خراب کردی،
حتماً مسجد برو. چون ما اهل گناه و لغز هستیم اتفاقاً بیشتر به سوی معنویت رفته و در آستان الهی
را بکوبیم .
توجه به نعمتها، نه کمبودها ما گاهی وقتها یک چیزی را که نداریم برجسته میکنیم و به داشتههایمان توجهی نداریم .
فردی میشناختم که چشم نداشت، دست و پا هم نداشت. مرتب میگفت: الحمدلله رب العالمین!
الحمدلله! گفتند: آقا!تو چه داری که الحمدلله میگویی؟ نه چشم داری. نه دست داری. نه پا داری.
یک تکه گوشت فلج، گفت: میدانی خدا من را چه کرده است؟ هرکس به من نگاه میکند میگوید:
الحمدلله رب العالمین! پس من وسیله شدم و رابطه شدم بین مخلوق و خالق! مخلوقهای غافل،
به من نگاه میکنند. از غفلت در میآیند و الحمدلله میگویند. پس من واسطهی فیض شدم.
ما هم یکی از نماز نخوان ها !
بعضیها میگویند که: خیلیها نماز نمیخوانند ما هم جزء آنها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی !
این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا
بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم.
نودو هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است. حالا که همه
دروغ میگویند. بیا ما دو تا هم دروغ بگوییم. حالا که همه گواهینامه ندارند، سوار ماشین شوند،
بیا ما دو نفر هم بدون گواهینامه پشت فرمان بنشینیم. حرف غلط است.
دو جای قرآن گفته: گوش به حرف پدر و مادر ندهید. چهار بار گفته: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» دو بار هم گفته: «وَ لا تُطِع» اطاعت نکن. آنجایی که پدر و مادر تلاش کردند تو را از مرز خدا بیرون کنند، اینجا
اطاعت نکن ؛ «إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ» (عنکبوت/8) و «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی أَنْ تُشْرِک
آغاز زندگی با نماز و یاد خدا
در شب عروسیها زیاد از دیگران شنیدهایم که ؛ حالا یک شب که هزار شب نمیشود. حالا یک عروسی است،
نمیخواهد مقدس بازی کنی. حالا دامادی است. تیپت به هم میخورد. لاک دستت ، آرایش صورتت ، مدل موهات خراب
میشه ، نمی خواد نماز بخونی.گناه امشبت پای من و ...
ما از این نکته غافلند که این به هم خوردنهای چشم و ابرو قیافه قابل جبران است. اما اگر شب اول عروسی ، شب اول
شروع زندگی جدید با ترک نماز شروع شد، قطعاً و یقیناً سعادتی در این زندگی رقم نخواهد خورد .
پدر و مادر اجازه خواندن نماز نمیدهند !
بعضیها میگویند: والدین ما نماز نمیخوانند و اجازهی خواندن نماز را به ما هم نمیدهند .
دو جای قرآن گفته: گوش به حرف پدر و مادر ندهید. چهار بار گفته: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» دو بار هم گفته:
«وَ لا تُطِع» اطاعت نکن. آنجایی که پدر و مادر تلاش کردند تو را از مرز خدا بیرون کنند، اینجا اطاعت نکن ؛
«إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ»
(عنکبوت/8) و «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی أَنْ تُشْرِک» (لقمان/15)
مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران گاهی میگویند که: ما میرویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره میکنند. مسخره کنند،
مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! مقوا با دو قطره باران شل میشود.
اعمال تو ، تو را به خدا برساند، مردم هرچه میخواهند بگویند، بگو یند!
حدیث داریم «المؤمن کالجبل» جبل یعنی چه؟ مؤمن کوه است. بعضی میگویند: از کوه محکمتر است. چون بعضی کوهها ریزش دارد. مؤمن هیچوقت ریزش ندارد
نتیجهی متلکها در قیامت روشن میشود !
خوب چهار تا متلک بشنویم که چه؟ میگوید: نترس! «فَالْیَوْمَ» یک روزی میآید، به نام روز قیامت. خوب چه
میشود؟ «الَّذِینَ ءَامَنُواْ» آنهایی که مؤمن هستند، «مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ» (مطففین/34) تو اینجا کنار خیابان
به من بخند، من هم آنجا به تو خواهم خندید.
مگر پیغمبرها را مسخره نکردند؟ میدانید به پیغمبر چه میگفتند؟ خدا چه نیازی به نماز من دارد؟ نماز نشانهی این است که من لایق هستم... ببینید اگر شما به یک کسی خدمتی ، محبتی و نعمتی ارزانی
کردید اما او نسبت به این محبت توجهی نکند شما چه میگویید ؟ میگویید: این نعمتهایی که به او دادم،
لیاقتش را نداشت.
نماز نشانهی لیاقت تو است. نه نشانهی نیاز خدا. وقتی نماز خواندی یعنی خدایا من لایق بودم، فهمیدم به
من نعمت دادی. فهمیدم تو چه عزیز و بزرگی هستی.
خدا به نماز ما نیاز ندارد. اما من وتو باید لیاقت خودمان را به خدا نشان دهیم .
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ 29 / 10 / 1392برچسب:نماز, ] [ 12:34 ] [ غ . آ ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |